پاکت صبح را باز میکنم

 

باز همان آفتاب تکراری

 

در قاب تکراری می ایستم با نقاب ِ تکراری

 

 در آبگینه

 

 داستان میگویم برای آب تکراری

 

از همان خواب تکراری